موضوع: آدم برفی
شب بسیار سردی بود.
انگار میهمان عزیزی در راه است. میهمانی که سالها در انتظارش بودم. خوابیدم. چشمانم را که باز کردم ، صبح شده بود . به سختی پتوی گرم را کنار زدم و خودم را به پنجره رساندم . خدای من! باورم نمیشد ! بلاخره میهمان عزیزِ آسمان از راه رسید . دانه های درشت برف از آسمان فرود
می آمدند و به زمین می نشستند. زمین از آسمان زیباتر بود،. درست مانند یک عروس با لباس سفید شده بود . به هر طرف که نگاه میکردم ، سفید بود . درختان نیز لباس سفید به تن کرده بودند . با خوشحالی صبحانه ام را خوردم و لباس های گرم خودم را پوشیدم . تصمیم گرفتم به دوستم زنگ بزنم و به او پیشنهاد بدهم که به خانه مان بیاید . به او که زنگ زدم بلافاصله قبول کرد و به
خانه مان آمد . هر دو به حیاط خانه مان رفتیم . اول کار ، یه خورده برف بازی کردیم. بعد از کلی برف بازی ، دوستم پیشنهاد داد که آدم برفے درست کنیم .
شروع کردیم به آدم برفی درست کردن . برف را با دستهایمان جمع کردیم و سه تا گلوله برف بزرگ درست کردیم و روی هم چیدیم. صورتش را با وسایلی که به همراه داشتیم شکل دادیم . حالا آدم برفی ما ساخته شده است. چه آدم برفی خندانی شده! انگار از تولدش خوشحال بود . من و دوستم دور او
می چرخیدیم و برایش شعرِ آدم برفی، آدم برفی، چرا ساکت و کم حرفی را
می خواندیم . اما او همچنان به ما نگاه میکرد و لبخند می زد.
پایان بازی دوستم که حسابی خسته شده بود تصمیم گرفت به خانه شان برود . من نیز برای اینکه سرما نخورم به داخل خانه رفتم تا استراحت کنم
اما تنها ترس و هراس من این بود که نکند فردا هوا گرم شود و عمر آدم برفی ما تمام شود .به همین دلیل سمت پنجره رفتم تا به آدم برفی نگاه کنم . با خودم گفتم چه روز برفی زیبایی بود و خدا را بخاطر میهمانان سفیدی که فرستاد ، شکر کردم.
نویسنده: ناهید آل خمیس آموزشگاه: ۱۲ بهمن، رامهرمز
نتایج وب انشا درباره یک روز برفی - انشا سرا ۵ آذر ۱۳۹۶ - تحقیق مقاله یا انشا درباره یک روز برفی. از خواب بیدار می ... و با یک پرتاب بر روی برف های بلورین نور می تاباند. و آدم برفی ها از خجالت آب می شوند. انشا یک روز برفی | ۵ انشا در مورد برف و توصیف یک روز ... قبلا هم چند موضوع انشا در مورد بارش برف باران و فصل های پاییز و زمستان پرداخته بودیم ... یا با پدر و مادر و دوست هایمان یا بچه های همسایه با هم آدم برفی درست میکنیم . موضوع انشا آدم برفی دل گرم هم دیده ای؟ :: نمونه انشاء با ... موضوع انشا: آدم برفی دل گرم هم دیده ای؟ زمستان فصل به دنیا آمدن آدم برفی ها است.من هم یک روز سپید،تپش قلب بلورینم آغاز شد.چشمانم را باز کردم،یک جفت چشم قهوه ای ... انشا با موضوع آدم برفی :: نمونه انشاء با موضوعات مختلف ۲۲ مرداد ۱۳۷۶ - موضوع: آدم برفی شب بسیار سردی بود. انگار میهمان عزیزی در راه است. میهمانی که سالها در انتظارش بودم. خوابیدم. چشمانم را که باز کردم ، صبح شده بود . انشا در مورد یک روز برفی + شعر - دانشچی برچسب زده شده با :انشا آدم برفی انشا ادبی در مورد برف انشا ادبی درباره یک روز برفی انشا در مورد برف با مقدمه انشا در مورد برف و زمستان انشا یک روز برفی انشای ذهنی ... آدم برفی | اگه هیچ کس نیست، خدا که هست... آدم برفی. سه شنبه, اردیبهشت ۲۶, ۱۳۹۱ ۱:۲۳. ارسال شده در قسمت ... یادم باشد که امروز هم به بهار کوچکم سری بزنم، نباید هیچ از سردیِ این همه زمستان با خبر شود. یادم باشد ... انشا درباره برف /۱۰ انشا در مورد زمستان /فصل زمستان را ... انشاء اول. به نام خدااا! موضوع انشا : فصل زمستان! من در ابتدای این انشا باید از آقا معلم ... یکی دیگر از خوبی های زمستان برف بازی و آدم برفی درست کردن است ، گاهی نیز ... داستان کوتاه - داستان کوتاه: یک روز برفی - مهدی بهروزی ... برف به شدت هر چه تمام تر می بارید و روی برفهای یخ بسته دیشب می نشست. ... آدم های اطرافم هم هر کدام با پالتو ها و بارانی ها و کاپشن های ضخیم و رنگارنگشان و بعضی ... انشا درباره فصل زمستان - پایگاه علمی تفریحی تیرکس ۲۳ آذر ۱۳۹۴ - چند انشای زیبا برای توصیف فصل زمستان متن ادبی در مورد فصل سرد زمستان ... آدم برفی کوچکی در گوشه ی حیاط با چشمانی سرمه شده، چشم به در حیاط ... تصاویر بیشتر برای انشا با موضوع آدم برفیگزارش شدگزارش تصاویراز بازخورد شما متشکریم. گزارش یک تصویر دیگرلطفاًً تصویر توهین آمیز را گزارش دهید. لغوتمام(function(){var a=document.querySelector("#taw"),b=document.querySelector("#topstuff");if(a&&!a.clientHeight&&b&&!b.clientHeight)for(var c=document.querySelector("#rso").children,d=0;d